۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

سال تولد : 1319
محل تولد : تهران
تحصیلات : فوق دیپلم پرستاری
رادیو : از 1337
دوبلاژ : از 1338
سینما : از 1340
کناره گیری از سینما بدلیل اعتراض به شرایط نازل فیلمسازی در ایران ...
فیلمهای عمده : آهنگ دهکده(1340). گذشت(1341). آراس خان

- پرستوها به لانه باز می گردند(1342). قانون زندگی (1343).

قهرمان قهرمانان- خروس جنگی- من مادرم(1344). داماد فراری

(1345). زیر گنبد کبود- چرخ فلک- روزهای تاریک یک مادر-

گل آقا(1346). سلطان قلبها- هنگامه(1347). قصر زرین- روسپی

- قاتلین هم می گریند(1348). ارادتمند شما ازرائیل- یاقوت سه

چشم(1349). درختها ایستاده می میرند(1350).
آذر شیوا از دست فیلم سازان جوان به دانشگاه رفت و آدامس فروخت
آذر شیوا از بازیگران مستعد دهه ی چهل سینمای ایران بود. او کارش را در سینما با فیلم آهنگ دهکده به کارگردانی مجید محسنی در سال ۱۳۴۰ آغاز کرد و پس از آن با بازی در فیلم هایی چون گذشت به کارگردانی فرج الله نسیمیان در سال ۱۳۴۱، آراس خان به کارگردانی ناصر ملک مطیعی در سال ۱۳۴۲، پرستو ها به لانه باز می گردند به کارگردانی مجید محسنی در سال ۱۳۴۲ خود را نشان داد. بیش تر در نقش زنان مظلوم و معصوم روستایی ظاهر شد، نقش هایی کلیشه ای که با همه ی کوششی که آذر شیوا به کار می بست نمی توانست استعداد او را نشان دهد، او در این فیلم ها، طبق معمول، زیر سایه ی مردان بود و آن چنان به چشم نمی آمد.
آذر شیوا بعد از فیلم های ذکر شده، در فیلمی بازی کرد که در این فیلم از کلیشه ی زن روستایی خارج شد و نقش چابک تر و مفرح تری را به عهده گرفت. این فیلم، قهرمان قهرمانان به کارکردانی سیامک یاسمی در سال ۱۳۴۴ با محمدعلی فردین بود که با توفیق تجاری روبرو شد و باعث محبوبیت آذر شیوا گردید. این فیلم در واقع، پیش درآمد و نسخه ی تمرینی فیلم گنج قارون بود و پس از موفقیت گنج قارون بود که تیپ دختر پول دار به کلیشه ی فیلم های روز تبدیل شد و آذر شیوا به عنوان زوج هنری فردین در چند فیلم، همان نقش را تکرار کرد.
فروزان هم در واقع همین تیپ دختر پول دار را بازی می کرد اما تفاوت آذر شیوا با فروزان در این بود که آذر شیوا از تن نمایی پرهیز کرد و کوشید که نقش را به درستی اجرا کند، اما نقش ها جای کار کردن نداشت و فیلم ها مبتذل و سهل انگار بود و کوشش های آذر شیوا ثمری نمی داد.
آذر شیوا با بازی در ملودرام های اشک انگیزی چون سلطان قلب ها و روزهای تاریک یک مادر، روسپی، قاتلین هم می گریند، تمام کوشش خود را به کار بست تا کار متفاوتی را عرضه کند اما به طور کلی، این فیلم ها قابلیت لازم را نداشتند و تماشاگر نخبه را جلب نمی کردند.
از اواخر دهه ی چهل، فیلم سازان جوان و نو اندیش، تحولی در سینمای ایران پدید آوردند. امید میرفت که آذر شیوا به خاطر استعدادی که در بازیگری داشت، جذب این جریان شود، اما فیلم سازان او را نادیده گرفتند. در واقع آذر شیوا آنچه را که داشت نمی خواست و آنچه را که می خواست نمی یافت.
بنابراین نسبت به سینمای ایران عاصی شد و اعلام کرد که آدامس فروشی را به بازی در فیلم های ایرانی ترجیح می دهد. در ابتدا کسی ادعای او را جدی نگرفت، اما آذر شیوا به عنوان اعتراض به دانشگاه رفت و آدامس فروخت. در آن زمان، دانش جویان پیش قراول، کسانی بودند که با رژیم شاه مبارزه می کردند و آذر شیوا می خواست با یکی از مظاهر فرهنگی این رژیم مبارزه کند، او بر این باور بود که دانشجویان از او حمایت خواهند کرد، اما دانشجویان به آرمان های اجتماعی بزرگ تری می اندیشیدند!!! و آذر شیوا را جزئی از مجموعه ی منحط سینمای ایران می پنداشتند و به استهزا از کنار او گذشتند!!!
ماجرای آذر شیوا به روزنامه ها کشیده شد و خبرنگاران، از اهالی سینمای ایران و از جمله تنی چند از فیلم سازان روشنفکر درباره ی این موضوع نظرخواهی کردند، اما آنان نیز حاضر به حمایت از آذر شیوا نشدند و حرکت او را نوعی بازی تبلیغاتی تلقی کردند. حرکت آذر شیوا تبلیغاتی نبود او به عهدی که با خود بسته بود وفادار ماند و سینمای ایران را رها کرد و رفت. هم اینک خبری از آذر شیوا در دست نیست و مشخص نیست که کجا زندگی می کند. چندی پیش، چند تلویزیون فارسی زبان لس آنجلس حال او را جویا شدند و از او خواستند که خبری از خود به اقوام و دوستانش بدهد، چندی بعد، کسی به یکی از تلویزیون ها زنگ زد و گفت که آذر شیوا گویا در فرانسه زندگی می کند، اما خود او هیچ خبری از خود نداده است گویی او نیز احوالپرسی دیگران را جدی نگرفته و از کنار آن با استهزا گذشته است، هر کجا هست به سلامت باشد.
فیلم های دیگری که آذر شیوا در آن ها بازی کرده است :
قانون زندگی به کارگردانی جمشید شیبانی در سال ۱۳۴۳ با شیراندامی
من مادرم به کارگردانی فرج الله نسیمیان در سال ۱۳۴۴ با حیدر صارمی
خروس جنگی به کارگردانی اسماعیل پورسعید در سال ۱۳۴۴ با بوتیمار
داماد فراری به کارگردانی اسماعیل ریاحی در سال ۱۳۴۵ با ارحام صدر
زیر گنبد کبود به کارگردانی مهدی رئیس فیروز در سال ۱۳۴۶ با مجید محسنی
گل آقا به کارگردانی آرامائیس آقامالیان در سال ۱۳۴۶ با آنوش
هنگامه به کارگردانی ساموئل خاچیکیان در سال ۱۳۴۷ با بهروز وثوقی
ارادتمند شما عزرائیل به کارگردانی منوچهر قاسمی در سال ۱۳۴۹ با بوتیمار
درخت ها ایستاده می میرند به کارگردانی امیر شروان در سال ۱۳۵۰ با منوچهر وثوق
هوکانی به کارگردانی سیاوش یاسمی در سال ۱۳۴۸ با بهروز وثوقی و این فیلم در آخرین مراحل نیمه کاره تمام رها شد.

هیچ نظری موجود نیست: